جدول جو
جدول جو

معنی جا بده - جستجوی لغت در جدول جو

جا بده
پنهان کن، مخفی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جا شدن
تصویر جا شدن
قرار گرفتن کسی یا چیزی در جایی یا در ظرفی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جا زدن
تصویر جا زدن
کنایه از منصرف شدن، تسلیم شدن
فروختن یا دادن جنس بنجل و نامرغوب به جای جنس خوب
قرار دادن قطعه ای در جای اصلی خود
فرهنگ فارسی عمید
در نزهه القلوب بصورت باصبده آمده و ظاهراً همان بازبدی است، از دیار بکر و ربیعه، شهری وسط است. حاصلش غلات و پنبه و اندکی میوه باشد. حقوق دیوانیش بیست و چهار هزار و سیصد دینار است. (نزهه القلوب چ لیدن جزء 3 ص 103). و رجوع به بازبدی و بازبداوی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از جا زدن
تصویر جا زدن
جنس بدلی را بجای اصلی فروختن بچالاکی و زرنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاییده
تصویر جاییده
جویده جاویده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
منفصل گشته سوا شده، دور شده، ممتاز گشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جن زده
تصویر جن زده
بخوریده پری زده آنکه مورد اذیت و آزار جنیان واقع شده، مصروع
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه رزق دیگران راتامین کند، سخی سخاوتمند: اوکه مردنان بده نیکوکار و با همه احوال خوش نیت و نیکخواهی بود
فرهنگ لغت هوشیار
باز شده، شکفته، پراکنده، ناپدید شده، جدا شده، بند آمده، دست برداشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جن زده
تصویر جن زده
((جِ زَ دِ))
کسی که دچار صرع باشد، دیوانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نان بده
تصویر نان بده
((ب د))
روزی رسان، سخاوتمند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
منفصلٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
Detached
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
détaché
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پنهان شده، پشت سر کسی چیزی گفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
oddzielony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
מִנְפָּרֵד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
отделенный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
جدا ہوچکا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
বিচ্ছিন্ন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
kutenganishwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
ayrılmış
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
분리된
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
分離した
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
अलग
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
відокремлений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
terpisah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
แยกออก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
gescheiden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
abgetrennt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
separado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
staccato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
separado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جدا شده
تصویر جدا شده
分离的
دیکشنری فارسی به چینی